رهبران سني و واقع گرايي شيعه
رهبران سني و واقع گرايي شيعه
رهبران سني و واقع گرايي شيعه
نويسنده:سریرم چاولیا
نگاه غربی به تحرکات شیعیان در جهان اسلام
طی سالهای اخیر خاورمیانه شاهد نمایش قدرت سیاسی شیعه بوده که تا اندازه زیادی به رژیم های منطقه که عمدتا تحت تسلط سنی ها قرار دارد، تاخته است. در حالی که اکثر کارشناسان بر این باورند تجدید قوای شیعه پیام آور و منادی تغییرات جدی است، اما در این خصوص که این تغییر چه جهتی خواهد یافت، اجماع نظر کمی وجود دارد. یکی از نظراتی که به بهترین نحو توسط «ولی نصر» بیان شده این است، توجه به تجدید قوای شیعه، پرتو امید جهت آغاز اصلاحات سیاسی در منطقه است.
«نصر» استدلال کرده است که شیعیان نیروی عینی و ذهنی دموکراتیک شده اند که دموکراسی را نه تنها به عنوان یک وسیله مفید علیه قرن ها انقیاد مسلمانان سنی علیه شیعیان پذیرفته و به آغوش کشیده اند بلکه آن را به عنوان یک ایده پذیرفته اند. برطرف ساختن تردیدها در این خصوص که شیعیان مانند سنی ها دارای تمایلات ضددموکراتیک هستند و این که سرآمدن بودن شیعیان در دموکراتیزه کردن تصور درستی است، حقایق مشخص و معینی در این زمینه هستند. برای هر دو استدلال اعتبار وجود دارد اما برای بررسی دقیق آنها تصویر بسیار پیچیده ای ارائه می دهد.
« عناصر استثنایی شیعه»
« پارادایم کربلا»
شهادت حسین (ع) در هدایت مذهبی شیعه بسیار اثر گذار است. ده روز نخست از ماه محرم به طور کامل وقف گرامیداشت سالروز مرگ او(حسین) می شود که به مراسم عاشورا منتهی می گردد و حرکت دسته جمعی این مراسم عزاداری با شعائر مذهبی خاصی انجام می شود.
به طور کلی، آزار و اذیت خلفای سنی منجر به آن شد که شیعیان تصویر ماندگاری را از یک اقلیت مورد ظلم واقع شده، ارائه دهند. در مقام مقایسه، مسلمانان سنی، قرن نخست اسلام را دوره خودبرترانگاری و شیعیان را به عنوان طردکنندگان حقیقت یا رافضی می نامند.
در حالیکه نگرانی از نفوذ و انزجار از شیعه منجر به این شد که حقوقدانان سنی، از هر حکومتی که نظم موجود را حفظ و اجتماع شیعیان را کنترل می کرد، حمایت کنند، این در حالی بود که حقوقدانان شیعه علیه بی عدالتی و زورگویی تبلیغ می کردند.
قطعه ای که در ذیل می آید از کتاب صفات الشیعه است که توسط ابن بابویه در قرن دهم به رشته تحریر در آمده است و یکی از چهار کتابی است که در رابطه با آموزه های امامان است: «{مومن} کسی را که در حق او ظلم کرد، عفو می کند؛ و چیزی را که از او دریغ کرده به او می بخشد و با کسی که با او رفتار بدی داشت خوشرفتاری می کند. او مرتکب افراطی که وی از آن متنفر است، نمی شود.... هرگاه بی عدالتی در حق او صورت گرفت، سختی می کشد تا این که خداوند از طرف او انتقام بگیرد. وقتی که او قدرت دارد نباید بیش از آن چیزی که حق اوست را مصادره کند. او نباید غیبت کند، برکسی فخرفروشی یا کسی را سرکوب کند؛ وقتی که مورد ستم واقع می شود، باید از خود بردباری نشان دهد. »
این گونه رد و طرد حکومت استبدادی با این عمق و پیشرفت در میان اسلام سنی، دینی که به جای حکومت شوندگان از زبان حاکمان سخن می گوید،( دست کم تا قرن بیستم) رشد و تکامل نیافت.
علما و دانشمندان مذهبی بلندپایه و سرشناس عصر صفوی ( قرن هفدهم) در ایران این مضمون را با تاکید ویژه بر حقوقی که اتباع در قبال حکام داشتند، تکرار کردند. آنها بر اجتناب از حکومت استبدادی و پاسخگویی و مسوولیت متصدیان قدرت در برابر اتباع تاکید می کردند.
ملا باقر مجلسی می گوید: اگر پادشاهان قدرشناسی خود را به خاطر قدرت و سلطه خود ابراز نمایند و حقوق اتباع خود را رعایت نمایند، پادشاهی آنان ادامه خواهد یافت. یک شاه هر چند که بی دین و نه خلافکار باشد باقی خواهد ماند.
آرمان های شیعه در خصوص پاسخگویی دولت و حکومت عدل بوسیله شماری از روحانیون برجسته شیعه از جمله آیت الله محمدحسین نائینی طی سالهای 1906 تا 1911 در دوران انقلاب مشروطیت در ایران، احیا شد. حتی روشنفکران شیعه سکولاري بودند که از ایده های مشروطیت حاکمیت مردم و لیبرال دموکراسی غربی استفاده کردند، اما سنت پایدار اعتراض و مخالف در اسلام شیعه را دنبال می نمودند.
«جهتگیری نخبگان»
همان گونه که «موجان مومن» توضیح می دهد، این یک دیالکتیک و استدلال مهم است. وی می گوید:« آنهایی که امید به رهبری بر توده شیعه دارند می توانند این کار را از طریق سفارش به شیعیان جهت تحمل مظلومیت امامان انجام دهند به شرط آنکه مخالفت ها به اندازه کافی قوی به نظر رسد یا اینکه چنین کاری ضروری باشد و هرگاه این فرصت فراهم بود توده شیعه می توانند با برانگیختن شور انقلابی از طریق توسل به قیام امام حسین، این کار را انجام دهند.»
به عبارت دیگر، شیعیان هنگامی که رهبر معنوی آنان، آنها را بسیج کند و بر این کار اصرار ورزد به سوی شورش و طغیان کشانده می شوند نه هنگامی که شرایط به طور عینی قابل تحمل باشد. این امر نفوذ مسلط را برای ایجاد تغییرات سیاسی در اختیار علما قرار می دهد نه در اختیار توده نامنظم شیعه.
خط فکری قوانین شیعه بیانگر دو شاخه شدن صریح مومنین به مجتهدان و مقلدان از مقام صلاحیتدار مذهبی بلندپایه که بعنوان مرجع تقلید شناخته می شود، است. وضعیت ممتاز معنوی علمای شیعه کاملا با وضعیت علمای سنی که اساساً «کارمند مذهبی» هستند و صرفا موضوعات مذهبی را می آموزند، تفاوت دارد.
شیعیان به مجتهدان به عنوان راهنمایان حتی در فعالیت های دنیوی می نگرند. حامد الگار می گوید: حتی شاه ایران نه کمتر از اتباع خود، به طور صوری به راهنمایی های آمرانه مجتهدان تن در می داد تا دولت خود را شاخه اجرایی اقتدار علما نشان دهد.
گرچه روشنفکران سکولار نیروی محرک در پشت انقلاب 1906 بودند، آنها کسب حمایت بخشی از علما به منظور جلب حمایت مردم عادی ایران را ضروری تشخیص دادند.
برای تبدیل شدن به یک مرجع، یک مجتهد باید محبوبیت اجتماعی را از طریق بسط و توسعه شبکه های حمایت و نفوذ خود که حوزه های علمیه و تجارت جهانی و سیاست های سکولار را ترغیب می کند، کسب نماید. ثروت و ارتباطات اجتماعی بیش از امتیازات فلسفی، موضوعات مهمی در نیل به مرجعیت هستند.
کاریزما، سخنوری و توانایی برای پرطنین کردن پیام ها همراه با حافظه اسطوره شناختی، فاکتورهای دیگری هستند که تبدیل شدن به یک مرجع را سبب می شوند. اما همه اینها بوسیله شبکه ای از مریدان و عرضه تصویری که با مالکیت بر دارایی عظیم همراه است، عمدتا تسهیل می شوند.
خواه جایگاه رفیع علمای شیعه و خودمختاری مالی از دولت، سبب ارتقاء و ترویج دموکراسی شود یا خیر، اما این امر به شرایط واقعی سیاسی و اجتماعی بستگی دارد.
علمایی که در اوایل قرن بیستم در ایران از مشروطه حمایت کردند کمتر از اتوکراسی دودمانی قاجار، نگران ناکامی خود برای دفاع از قلمرو شیعه در برابر تهدیدات خارجی بودند. نگرانی اصلی آنان حفظ ایران به عنوان«جامعه مومنان» بود. قانون اساسی 1906، نظارت گسترده علما که به عنوان ناظر جهت تضمین تطبیق قوانین موضوعه با قوانین اسلام بودند را پذیرفت. از این رو در حالیکه علما یک موضع مترقی را در نبرد با پادشاهان استبدادی کسب کرده بودند، بعد از 1906 رشته ای از اقدامات علیه مدرنیزاسیون و سکولاریزم که توسط خاندان پهلوی هدایت می شد، را ترتیب دادند. در هر دو مورد، آنها به طور مداوم با حفظ قدرت خود عمل می کردند.
انقلاب 1979 ایران، الگویی از خصلت ضد اقتدارگرایی اسلامی شیعه و قدرت عظیم علما برای بسیج توده مردم علیه بی عدالتی ها به شمار مي رود.
« جنیست»
همانگونه که «نصر» گفته است:« مراسم شیعه در خصوص شخصیت های بزرگ و زنان شجاع، مشابهی در سنی ها ندارد. بویژه آنچه در این راستا چشمگیر و برجسته می باشد، {حضرت}زینب، خواهر امام حسین است که شهادت او را در کربلا تحمل و به حفظ بقای طفل پسر وی ( و پیوند نسل امامان بعد از او) کمک کرد. مادرش{حضرت} فاطمه الزهرا (س)( دختر حضرت محمد) نیز از سوی شیعیان به عنوان یک انسان کامل بسیار مورد احترام است. اهمیت و مرکزیت چنین زنان قهرمانی در مجموعه آثار و منبع سمبلیک شیعه به عنوان ابزاری جهت قدرت دادن به زنان و کمک به ارتقاء مفهوم هویت جنس ویژه به زنان است.
مطالعات « لارا دیب» درباره شیعیان لبنان نشان داد که چگونه {حضرت} زینب الهام بخش بسیاری از زنان برای شرکت در سازمان های خدمات اجتماعی، جستجوی استخدام رسمی و مشارکت و گفتگو درباره تحولات اجتماعی شده است. سید محمد حسین فضل الله، با نفوذترین روحانی شیعه در لبنان در سلسله مباحث خود برای مردان و زنان در مدارس و مجامع، مشارکت فاطمه(ع) در روابط عمومی را به عنوان نمونه آورده است.
وی گفت: همه گزارش ها از فعالیت های سیاسی و اجتماعی وی نشان می دهد که این امر کاملا برای زنان ممکن است که وارد حیات فرهنگی و اجتماعی شوند. بنابراین هیچ مانعی برای یک زن وجود ندارد که یک مجتهده شود.
تاریخ شیعه نام بسیاری از مجتهدان زن را ثبت کرده است. آیت الله حسین مظاهری اخیراً اشاره کرده است که دختر مجلسی یک استاد و مجتهده بود و به عنوان یک متفکر تلقی می گردید. وی با دانشجوی خود صالح مازندرانی ازدواج کرد.
حکایت کرده اند که روزی مازندرانی در حل یک مشکل حقوقی درمانده بود. وقتی که به خانه برگشت و حل این مسئله را به همسرش ارجاع داد، وی عالمانه پاسخ را داد.
شاید مشهورترین مجتهد عصر ما امینه الصدر( که بنت الهدی نامیده می شود) یعنی خواهر آیت الله محمد باقر صدر باشد. وقتی که وی در 1979 دستگیر شد، خواهرش در مسجد امام علی در نجف یک سخنرانی آتشین کرد و از مردم خواست تا تظاهرات کنند؛ آشوبی به پا شد که رژیم مجبور گردید برادرش را آزاد کند.
این که زنان شیعه در کار خود اساساً آزادی بیشتری از زنان سنی دارند، قابل بحث است. اگر ایران و عربستان سعودی – دو کشوری که اصولگرایان سنی و شیعه تقریبا آزادند که محدودیتهایی را برای زنان ایجاد کنند- را مقایسه کنیم، اولی در راس قرار می گیرد. ( یعنی زنان در ایران می توانند رانندگی کنند و رای دهند و در ایران همچنین یک زن معاون رییس جمهور شود).
زنان سنی در لبنان از آزادی بیشتری نسبت به زنان شیعه برخوردارند؛ اما این امر ممکن است به این خاطر باشد که آنها بسیار ثروتمند هستند.
« تساهل مذهبی»
ادعای شوارتز به گونه ای مبالغه آمیز است. با وجود این، یک تمایل عمومی در میان مقامات صلاحیتدار شعیه برای دست کشیدن از درگیری علیه سنی ها و ادیان غیر اسلام قابل تمیز و تشخیص است. هنگامی که شیعیان علیه غیر شیعیان سلاح به دست گیرند این امر به معنای تحمیل اعتقادات مذهبی آنان و پاک کردن زمین از وجود بی دینان نیست.
«اختیارات شیعه در عراق؛ وسیله شتاب دهنده برای دموکراتیزه شدن»
«نصر» و دیگران استدلال کرده اند که اختیارات شیعیان عراق در پی حمله تحت امر آمریکا به عراق در سال 2003 یک نیروی مثبت برای دموکراتیزه کردن منطقه است. اجزای متعددی برای این استدلال مطرح است.
«نجف دربرابر قم»
بسياري از شیعیان سراسر جهان پیرو آیت الله سیستانی بوده و بین 500 تا 700 میلیون دلار سالانه به شبکه وی کمک می کنند. «نصر» گفته است که اکنون بسیاری از ایرانیان، آیت الله علی سیستانی را به عنوان مرجع تقلید خود می دانند و بسیاری از افراد مالیات های مذهبی خود را به او می دهند.
تقدیر باوری در برابر اقتدارگرایی تئوکراتیک
گرچه آیت الله سیستانی ظاهرا انتخاب های کمی داشت اما از شرکت در فعالیت های سیاسی تحت حاکمیت بعث اجتناب کرد. بعد از سقوط بغداد وی به طور علنی از پذیرش نقش سیاسی اجتناب کرد و تمایل خود را در این خصوص که روحانیون نباید دردولت خدمت کنند، آشکار ساخت.
بسیاری از فتواهای سیستانی مهمترین بخش های اصول دموکراتیک را در بردارد. نظیر پاسخگو بودن و نمایندگی دولت، وظیفه شهروندان برای رای دادن و حق عراقی ها برای تصمیم گیری پیرامون آینده خود. فتواهای حامی دموکراتیک وی با تمجید زیادی در غرب مواجه شده است.
در یک عمل متهورانه، «ریوئل گرچت» نوشت:
آیت الله سیستانی از عهده جلب حمایت مردم برای اهدافی برآمد که مسلمانان مترقی تنها رویای آن را داشتند. بر اساس آن نظم سیاسی دموکراتیک تصدیق شد و حتی توسط روحانیون حفظ گردید.
«خوان کل» که یک مورخ است نتیجه گرفته است که استفاده ابزاری از دموکراسی نمی تواند به طور کامل شیفتگی آیت الله سیستانی به آن (دموکراسی) را توضیح دهد. با وجود این، مقایسه بسیاری از تحلیل های غربی نشان می دهد که مفهوم ولایت فقیه به طور کامل بوسیله آیت الله سیستانی و سایر علمای عراقی رد نشده است. اختلاف نظرات عمدتا بر روی حوزه و میدان اقتدار و اختیاری است که باید وارد آن شود و حد و اندازه ای است که باید در سیاست عمل کند.
بر خلاف شیعیان سکولار که از سودمندی مذهب برای ترقی و پیشرفت دموکراسی ناامید و دلسرد شده اند، آیت الله سیستانی معتقد است که نقش صریح و قاطع و جایگاهی برای اصول شیعه و نهادهای مذهبی در سیاست های عراق پس از صدام وجود دارد.
کاربرد ولایت فقیه در سخنان و عبارات آیت الله سیستانی، برای امور مذهبی و امور عمومی است که با نظم و ثبات در جامعه اسلامی وابسته است. آیت الله سیستانی بسیار مراقب است از ذکر عباراتی مانند «سیاست» یا «دولت» در این رابطه اجتناب ورزد. «ریدا وایسر» در این رابطه گفته است: این امر قابل تصور است که این عبارات از سوی پیروان سیستانی وارد مسائلی مانند دولت و حتی وضعیت دیپلماتیک گردد.
یادآوری این نکته مهم است که حتی مشروطه خواهان طرفدار حکومت دموکراسی مانند آیت الله نائینی، اصرار می ورزیدند که حتی تصمیمات هیئت انتخابی باید به تصویب عالی ترین مقام مذهبی برسد. اصلی که از سوي همه روحانیون مورد پذیرش بود. همانطور که آیت الله سیستانی از حكومت تئوکراتیک حمایت کرده است، روشن است که وی به آموزه های نائینی بسیار نزدیک است. این امر در تدوین قانون اساسی عراق آشکار بود.
« نمایش تاثیرات»
به قدرت رسیدن شیعه از طریق صندوق های رای و تصدیق روحانیون از دموکراسی عراق در کشورهای دیگر بیان نشد.
اكنون روشن است که شیعیان در سایر کشورها توسط غیر شیعیان مورد آزار و اذیت قرار می گیرند.
در بحرین، اکثریت شیعه سرکوب شده و حاکمان از تقاضای، یک فرد یک رای، اجتناب کرده اند. گروه های شیعه پیشرو که انتخابات 2002 (در اعتراض به محدودیت های قانونی برای قوه مقننه) را تحریم کردند تصمیم گرفتند که در انتخابات 2006 شرکت کنند و برای اصلاحات بیشتر در این سیستم فشار وارد سازند.
شیعیان عربستان سعودی (که 10درصد کل جمعیت را شامل می شوند) در مقیاس وسیعی برای دادن رای در انتخابات محلی کنترل شده در فوریه 2005 گردهم آمدند. عراق، همان گونه که یکی از روشنفکران شیعه عربستان می گوید، نشان داده است که دموکراسی و مشارکت عمومی ابزارهای قدرتمندی برای اجتناب از مناقشات داخلی هستند. بنابراین شیعیان می توانند حقوق و آمال و آرزوهایشان را بدست آورند.
شیعیان کویت (که 35 درصد از کل جمعیت را تشکیل می دهند) به تقاضای آیت الله سیستانی جهت به دست گرفتن قدرت از طریق صندوق های رای گوش فرادادند. در انتخابات پارلمانی ژوئن 2006، فعالان شیعه با سنی های لیبرال به منظور بسیج رای دهندگان علیه نامزدهای سنی اصولگرا همکاری کردند.
«نصر» یادآور شده است که شادی و شعف میان شیعیان پاکستان (که 20 درصد از کل جمیتع را شامل می شوند) در پی سقوط رژیم صدام حسین در عراق با موج عصبانیت و ناامیدی میان اکثریت سنی این کشور به نحو روشنی قابل مقایسه است. براساس اظهارات یکی از روشنفکران شیعه، سقوط صدام حسین امید و آرزوی آینده بهتر را که بر اساس آن شیعیان پاکستان بتوانند در صلح و هماهنگی زندگی کنند و زندگی آشفته خود را از نو احیا کنند، برانگیخت.
« بدیل سرسخت»
در عراق بزرگترین بلوک سیاست در پارلمان – مجلس اعلاي انقلاب اسلامی عراق – به حفظ قدرت شبه نظامیان در کنار جیش مهدی مقتدا الصدر ادامه می دهد. هر دو گروه در سازمان های امنیتی دولت عراق نفوذ کرده اند. با گذشت چند سال از سقوط بغداد، آیت الله سیستانی به كرات از شیعیان خواسته است که پاسخ حملات تروریست های سنی علیه غیر نظامیان که سبب کشته شدن هزاران تن شده است، را ندهند.
از زمان حمله تروریستها به مرقد (امام) عسگری(ع) در سامرا در فوریه 2006، آیت الله سیستانی به طور عمومی تقاضای خود مبنی بر خویشتن داری شیعیان را متوقف ساخته است. بر اساس اظهارات مشاور وی، آیت الله سیستانی ترجیح داده است که در اين خصوص ساکت بماند.
در لبنان، علیرغم خروج نیروهای اسرائیلی و سوری، حزب الله از واگذاری قدرت به ارتش لبنان خودداری کرده است. حزب الله روال و شیوه های دموکراسی را پذیرفته است.
در پاکستان سازمان های شبه نظامی مانند تحریک اسلامی (که قبلا تحریک جعفری خوانده می شد) و سپاه محمد از محبوبیت زیادی در میان شیعیان برخوردار هستند.
مطمئن باشید در هر سه کشور، شیعیان بوسیله گروه های مسلح قدرتمند یا دولت ها تهدید می شوند و مطمئن باشید که آنها نمی توانند به محافظت نهادهای رسمی دولت برای حفظ خودشان وابسته باشند. تحت چنین شرایطی ابزارهای غیرخشن مقاومت مایوس کننده تلقی می شوند.
با این وجود، مسائل بسیار زیادتری از صرف دفاع ضعیف از منافع شیعه برای محبوبیت عظیم چهره های شبه نظامی مانند صدر و حسن نصرالله وجود دارد. همانند آیت الله خمینی، آنها ادعای رهبری اخلاقی برای سراسر جهان اسلام را از طریق معرفی جنبش هاي خود به عنوان مدافعان دین اسلام علیه صهیونیسم و آمریکا مطرح کرده اند. از این رو، خشونت شیعيان همواره به معنای دفاع از خودشان نیست، بلکه برای رهایی بخشی به عنوان رهبران واقعی اسلام می باشند.
بیداري شیعه، احساس نگرانی ملموسی را در میان بسیاری از سنی ها، درباره «هلال شیعه» که از قلب جهان اسلام یعنی از جنوب آسیا تا لبنان می گذرد را برانگیخته است. این امر به رشد خشونت بنیادگرایان سنی کمک می کند. کابوس همیشگی شیعیان همواره زمینه مناسبی برای رهبران سنی فراهم می سازد تا جمعیت شیعیان را سرکوب کنند. اما اين را نبايد فراموش كرد كه دوران اين قبيل اقدامات به سر آمده و دير يا زود رهبران سني مجبور مي شوند به شكست خود در برابر واقع گرايي شيعه اعتراف كنند .
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}